ماجرای غم انگیز کسب و کار دختران ماسک دار در تونلهای زیرزمینی تهران
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۹۰۹۲۹۳
رکنا: ماسک به صورت زدهاند و مقعنه شان را پایین کشیدهاند. تنها چشمانشان پیداست و همین چشمها را نیز از مأموران مترو میدزدند. لابلای جمعیت خودشان را گم میکنند تا مأموران آنها را نبینند.
به گزارش رکنا، ماسک به صورت زدهاند و مقعنهشان را پایین کشیدهاند. تنها چشمانشان پیداست و همین چشمها را نیز از مأموران مترو میدزدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با حرکتهای سریع راننده وسایلشان روی زمین میریزد. وسایلشان را جمع و پلاستیکهای خاکیشان را تمیز میکنند و با صدا و لحنی که همرنگ دخترانگیشان نیست، جنسهای خود را به آدمهای خسته در حال عبور یا نشسته بر روی صندلی معرفی میکنند.
از کم بودن خریدارهاشان شکایت دارند و کافی است زمان کوتاهی در مترو با آنها همراه شوید تا حق را به آنها دهید. حوصله ندارند، خستهاند، ماسک هایشان را در نمیآورند، اما حرف میزنند حدود سن شان از ۱۸ تا ۳۰ سال است. برخی دانشجو هستند و برخی هم دانشگاه شان را تمام کردهاند.
برخی از آنها ازدواج کردهاند و بچه دارند و برخی هم در مخارج خانه به پدر و مادرشان کمک میکنند و عدهای هم سرپرست خانواده محسوب میشوند.
پریسا ۲۳ ساله است و بافت سیاه موهایش از زیر شال قرمزش بیرون ریخته بود و وقتی کنارش رفتم، لبخند زد و با مهربانی به سوالهایم پاسخ داد: سه سال است در مترو کار میکند. ازدواج کرده است و یک دختر دارد. به گفته او ساعت کار در مترو انعطاف پذیر است و میتواند وقت بیشتری را با فرزندش صرف کند و، چون دلش برای دخترش تنگ میشود، کار در مترو را انتخاب کرده است.
پریسا شالهای بافتنی میفروشد به جای اینکه در قطار شال بفروشد، داخل ایستگاه بساطش را پهن میکند. بین حرفهایمان مأمور سد معبر با صدایی بلندتر از حد معمول تذکر داد وسایلش را جمع کند. با شنیدن صدای مأمور مترو، پریسا مضطرب شد. پلاستیکهای آبی سنگینش را بلند کرد و بی خداحافظی به سمت در مترو رفت.
انتهای راهرو زنی بساطش را بغل گرفته بود. نامش را پرسیدم. زهرا ۲۲ ساله است، اما ترکیب مانتوی بلند و روسری سیاه و نگاه خستهاش از سنی دیر و دورتر از بیست و دوسالگی حرف میزند. گفت: شش سال است در مترو کار میکند. او هم شبیه پریسا این کار را انتخاب کرده، چون ساعت کاریاش انعطاف پذیر است و میتواند زمان بیشتری راکنار فرزندش بماند.
فرزندش از بیماری مادرزادی رنج میبرد، دختر بچه ۶ سالهای که لب شکری به دنیا آمده و هر ماه باید هزینههایی را صرف کلاسهای گفتار درمانی دخترک و رفتن به مطب دکتر کند.
گفت که هم خودش و هم همسرش کار میکنند، اما باز هم نمیتوانند از عهده مخارج مربوط به درمان فرزندشان بر بیایند، در بساطش همه چیز پیدا میشود گلهای نرگس، چسب زخم، نخ دندان و پاکت نامه. درباره فروش اجناسش توضیح داد که خیلی فروش ندارد و نزدیک یک سال است که شرایط فروشش بدتر هم شده است.
در گوشهای دیگر دختری خسته حال، گوشوارههایش را به میله مترو آویزان کرده بود. به جای تبلیغ جنس هایش سرش را به میله چسبانده و به مسافران نگاه میکرد. با او هم صحبت کردم و در پاسخ به من گفت: پنج سالی است که در مترو کار میکند. او هم ازدواج کرده است و بچه دارد. گفت که شکایتی ندارد و از کار راضی است و با همان چند دقیقه حرف زدن با او هم میتوان فهمید رضایت او از کارش نه به دلیل راضی کننده بودن حرفهاش که به دلیل قناعت ذاتی خودش است.
ساعت حدود سه و نیم ظهر شد، چند نفرشان رفتند گوشهای باهم ناهار بخورند، اما یکی از آنان خود را از دیگران جدا کرد و زیور آلاتش را بغل گرفت و به سمت صندلیهای طرف دیگر مترو رفت. سمتش که رفتم ماسکش را بالاتر برد و مقنعهاش را بیشتر به سمت پایین کشید. اسمش را که پرسیدم گفت که نمیخواهم اسمم را بگویم، اگر مرا بشناسی از خودم چیزی برایت نمیگویم.
گفتم قرار نیست کسی بشناسدش و میتواند اسم کوچکش را بگوید. با چشمان مرددی که خط چشم ماهرانهای قابش کرده است، نگاهم کرد و گفت: مریم. واضح بود که راست نمیگوید. گفت که منتظر دوستش است. ۲۶ ساله دارد و ۳ سال است که تمام وقت در مترو کار میکند. لیسانس کامپیوتر دارد و مترو برایش امنیت شغلی دارد، شرایطی که در محیط کار سابقش وجود نداشت.
گفت که پدرش از کار افتاده و فراهم کردن هزینههای خانه در این سه سال بر عهده او بوده است. حال در این میان دوستش هم به ما ملحق شد، ۲۷ ساله دارد و ۶ ماه است که به پیشنهاد دختری که خودش را مریم معرفی کرد، در مترو مشغول به کار شده است. او هم لیسانس گرفته و از نبود امنیت شغلی در محیط سابق شغلی اش گلایه داشت و هر دو از درآمد کار ناراضی بودند.
در همان ایستگاه دخترکی را دیدم که «گُل سَر» و جوراب میفروخت. تازه ۱۹ سالش شده و دانشجوی رشته عمران است و برای کمک به خانوادهاش کار میکند. مادرش را نشان داد که آن طرف مترو مشغول به کار است و گفت که باید کار کند و خودش بتواند هزینههای دانشگاهش را تأمین کند. تابستانها از صبح تا شب کار میکند.
بین حرفهایمان زنی گُل سَرهایش را قیمت کرد و نخرید. گفت: زمانی که دانشگاه میرود باید کمتر کار کند، اما دلش نمیخواهد هزینههای دانشگاهش را به خانوادهاش تحمیل کند. بلند شد با لبخند مهربانی که ملاحت چهرهاش را دو چندان کرده بود، گفت که عجله دارد و باید برود، در این میان خداحافظی کرد و بین جمعیت گم شد مانند تمام دختران جوانی که پیش از او میان جمعیت گم شدند، مانند جوانی، نشاط چهره هاشان و زیباییهایی که در شلوغی مترو پیش از آن که پیدا شود، گم شده است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
منبع: رکنا
کلیدواژه: قطار دندان قطار دندان اخبار حوادث کسب و کار ماسک مترو تهران تونل عکس فیلم مرد زن جوان تهران دستگیر دختران پسر جسد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۹۰۹۲۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
◄ تاکید بر احداث، توسعه و تکمیل پایانه ها و پارکینگ های شبکه مترو تهران + عکس
تین نیوز
یکی از اولویت های برنامه فعالیت های اجرایی شرکت مترو تهران در سال 1403 احداث، توسعه و تکمیل پایانه ها و پارکینگ های شبکه راه آهن ریلی زیرزمینی است؛ ماموریت مهمی که نه تنها فرآیند تعمیر و نگهداری قطارهای فعال در خطوط هفتگانه را تسهیل می سازد بلکه به نوبه خود باعث کاهش سرفاصله حرکتی قطارها در این خطوط می شود.
به گزارش تین نیوز، در حال حاضر 6 پایانه و پارکینگ مترویی شامل فتح آباد (خط یک)، صادقیه و دردشت (خط 2 )، شهید کلاهدوز و اکباتان (خط 4) و گلشهر (خط 5) در خطوط مختلف شبکه مترو پایتخت فعال هستند که این تعداد پایانه و پارکینگ پاسخگوی نیازهای موجود نیست.
در برنامه سال 1403 شرکت مترو تهران، احداث پایانه های آزادگان (خط 3) و دولت آباد (خط 6) جزو اولویت های فعالیت های اجرایی قرار گرفته است؛ البته توسعه و تکمیل دو پایانه شهید کلاهدوز و اکباتان (خط 4) در قالب فاز دوم این ابنیه حمل و نقلی نیز مدنظر قرار دارد و مطالعات تکمیلی مربوط به آنها در حال انجام است.
در مورد دو پایانه آزادگان و دولت آباد که امسال بیش از گذشته مورد نظر قرار گرفته اند، گفتنی است پایانه آزادگان در منتهی الیه جنوب غربی خط 3 (منطقه 18) و در زمینی به مساحت 21 هکتار، با طول ریل گذاری 23 کیلومتر طراحی شده است.
پایانه دولت آباد نیز در منتهی الیه خط 6 با مساحت 44 هکتار، به بزرگترین پایانه مترویی موجود در کشور تبدیل خواهد شد که جهت توقف 58 رام قطار تعریف شده است.
غیر از پایانه هایی که به آنها اشاره شد، مذاکرات با وزارت ورزش به منظور تملک اراضی لازم جهت احداث پایانه و پارکینگ ورزشگاه تختی (خط 7) نیز جریان دارد که در صورت ساخت این پایانه، ظرفیت توقف 50 رام قطار در آن ایجاد خواهد شد.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید